13ماهه
راه رفتن عزیز دلم
پسرم روز تولدت ایستادن رو یاد گرفتی و این عکسایی که گذاشتم 2 روز بعد تولدته که داری راه میری ...
نویسنده :
مامان
19:38
اولین تولد نفسم
نفس من این اولین تولدته که با فامیل ها و دوستان برات جشن تولد گرفتم یادت نرفته که تولد من هست راستی بابا برات لپ تاب گرفته ...
نویسنده :
مامان
19:25
10ماهه
9ماهه
خرگوشک من همون روزی که وارد 9ماهه گی شدی مامان جونت داشت به تو غذا میداد که متوجه شد که داری دندون در میاری و قاشق رو به دندونات میزد صدا چیک چیک میومد من خیلی خوشحال شدم خرگوشه مامانی وقتی دو تا دندونات کامل در اومدن کمر مامان جون رو گاز گرفتی و من به لبات چسب زدم ...
نویسنده :
مامان
19:01
6تا8ماهه
5ماهه
فندق من الان 5 ماهه شدی و با عمو؛مامان جون و باباجون ومن رفته بودیم مشهد چون بابایی کار داشت نتونست با ما بیاد ولی تا مارسیدیم مشهد بابایی تحمل دوریمونو نداشت وآنا رو برداشت و اومدن مشهد و راه برگشت از راه شمال اومدیم وخیلی بهمون خوش گذشت این عکسای 5 ماهگیت و عکس مشهد ات هست ...
نویسنده :
مامان
18:47
هندوانه
هندوانه ی شیرین من چه زیبا شده گلم اینجا هم 4 ماهه هستی خیلی دوست دارم جونم ...
نویسنده :
مامان
18:34
2ماهگی
ناز مامان این عکسا هم دوران 2 ماهگیت هستن که مهسا به قول خودش داره لولوقتو درمیاره ...
نویسنده :
مامان
18:30