یادی از گذشته
دلبندم سلام چند روزی هست که فقط از بچگیت حرف میزنی و ذوق میکنی میگی مامانی منم تو بچگی توپل بودم هاااااااااا منم دندون نداشتم ها و...
مامانی هم یه عکس درست کرد که قد؛وزن وروزی که به دنیا اومدی و ساعتش توی عکس دیده میشه امیدوارم دوسش داشته باشی جان دلم ☺
راستی یزره قصه شب گفتنمون رو عوض کردیم قدیما یه داستان برات میگفتم و بوس و لالایی. الان دیگه قصه گفتنمون هم اینترنتی شده 😀 اول ازت میپورسم چه داستانی دوست داری رو واست بگم تو هم میگی داستانه مثلا گربه بعد از خودم یه داستانی میسازم که توش گربه باشه بعدش عکس گربه ها رو تو نت برات نشون میدم و یه بازی برات نصب میکنم که توش گربه باشه یک دور بازی میکنی و بوس و لالایی بعدش خواب شیرین😴😴😙😙😙عاشقتم گل پسرم😘😚
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی